اردیبهشت
به گزارش«شیعه نیوز» به نقل از شفقنا، دوره صفویه عصر طلایی اصفهان است. از این زمان بناهای بسیاری به یادگار مانده است که دیدار کنندگان از این شهر از آن ها بازدید به عمل می آورند. اما معمولا این بازدیدها به یکسری از بنا های معروف محدود می شود در حالی که اصفهان دارای ابنیه بسیاری است که از حیث زیبایی و اهمیت چیزی از بناهای مشهور کم ندارند اما بواسطه گمنامی و عدم شناخت مناسب مهجور مانده اند. یکی از این بناها که کمتر کسی از بازدید کنندگان اصفهان از آن خبر داشته و در برنامه بازدید خود از شهر آن را نیز می گنجاند، مسجد حکیم است. مسجد حکیم اصفهان، یکی از شاهکارهای معماری ایران در دوره ی اسلامی، مسجدی است چهار ایوانی با آجرکاری های بسیار متنوع و در حد یکی از بهترین کارهای معماری دوره صفویه می باشد. این مسجد دارای محراب های متعدد و متنوع که هرکدام نسبت به شبستان خود ساخته شده و ایوانهای مرتفع و شبستان های تابستانی و زمستانی و طاقنما هاست که با تزییناتی بسیار عالی همراه است. تاریخچه مسجد مسجد اولیه در دوره آل بویه و توسط صاحب بن عباد ساخته شده بود و به آن مسجد جامع جور جیر می گفتند. بناهایی که از دوران آل بویه در اصفهان به جای مانده اند، بسیار کم است. سر در مسجد جورجیر یا مسجد جامع صغیر بوده که در زمان صفوی مسجد آل بویه تخریب شده و مسجد حکیم جای آن ساخته می شود. این مسجد به گفته مافروخی مناره ای با 100 ذراع ارتفاع داشته است. از کل مسجد تنها سردر آن باقی مانده است. آرایه های سردر بسیار زیبا و در نوع خود منحصر بفرد است ما فروخی در وصف مسجد جوءجوء می نویسد: «آن مسجد را مناری بس بلند و متقن بوده و گمان می رود یا در فتنه مغول یا در قتل عام امیر تیمور ویران کرده باشند، یا قتل عام امیر جهانشاه ترکمان یا جنگ های داخلی مذهبی چون غالبا این گونه منارها در شهر و بیابان برای استفاده از خبر یافتن و خبر دادن دشمن و نتایج دیگر ساخته می شد. شاردن در سفرنامه خود می نویسد: «حکیم داوود که طبیب شاه عباس دوم و شاه صفی بود در نتیجه دسایس اطرافیان مورد بی مهری شاه واقع شد و از پیش آمدهای بدتری ترسید.... و به هندوستان گریخت و در آن جا در اثر ملازمت اورنگ زیب و انجام خدماتی ملقب به تقرب خان به اندازه ای ترقی کرد که شخص بسیار معتبری شد. حکیم داوود به محض اینکه در هندوستان بر مسند عزت استقرار یافت، اموال زیادی برای خانواده اش به اصفهان فرستاد و دستور ساختن یک مسجد را داد و با نیتی که داشت این کار را آن قدر ادامه داد تا این مسجد عالی ساخته شد.» گفته می شود روزی به قصد سرکشی از عملیات ساختمانی به محل مسجد آمد و با تیز هوشی تمام کارها را از مدنظر گذراند، ناگهان چشمش به خران گچ کش افتاد که آجر و گچ و دیگر مصالح ساختمانی را از کوره های آجر پزی به ساختمان مسجد حمل می کردند. کپل این حیوانات زخمی و خون آلود بود، علت را سوال کرد، گفتند خرکچیها برای حرکت سریع تر، خران را با سیخونک دنبال می کنند. حکیم از گفته آنان ناراحت شد و دستور تخریب قسمت های ساخته شده از مسجد را داد و گفت پایه های این مسجد با ظلم همراه است. بنا بر این روایت دستور داد در راه خران از محل کوره پز خانه تا مسجد، علف بریزند که خران با چرا آجر و گچ و مصالح ساختمانی را به مسجد حمل کنند و مسجد را از نو بنا کنند. صاحب بن عباد خاندان شیعی آل بویه (دیلمیان) از منطقه شمال ایران برخاستند و در برهه ای از تاریخ این كشوربر مناطق وسیعی از ایران حمرانی می كردند. حکومت آل بویه در قرن چهارم هجری اوج دوران طلایی تمدن اسلامی است و در این موفقیت وزرای دانشمند و کاردان این خاندان نقشی اساسی داشته اند. یکی از بزرگترین وزرای آل بویه صاحب بن عباد است. از حکیمان و بزرگان منطقه(هفت مزرعه)قمشه و اصفهان،اسماعیل بن عباد وزیر دیلمیان است که در سنه 326هـ.ق ولادت یافت. علامه دهخدا در لغتنامه ذیل صاحب بن عباد چنین مینگارد،نام وی اسماعیل مکنی به ابی القاسم و ملقب به صاحب و کافی الکفاة.ابن خلکان گوید:او نخستین کسی است از وزرا که لقب صاحب گرفت بدان سبب که مصاحب ابو الفضل ابن العمید بود و او را صاحب ابن العمید میگفتند و چون به وزارت رسید این لقب بر او ماند. او از خاندانی ایرانی است،و نام پدران وی چنین است: “اسماعیل بن عباد بن عباس بن عباد بن احمد بن ادریس” بسیاری از بزرگان به تشیع و برخی به دوازده امامی بودن او تصریح كرده اند. سید بن طاووس ، شیخ صدوق ، علامه مجلسی ، شیخ حر عاملی ، شیخ بهایی ، شیخ آقا بزرگ طهرانی ، شیخ عباس قمی ، علامه امینی و بسیاری دیگر از این جمله اند. جز تصریح بزرگان ، دقت در اشعاری كه از صاحب باقی مانده و شور و شوق او به ولایت و دوستی ائمه معصومین علیه السلام بهترین شاهد بر این شخصیت بزرگ است. صاحب بن عباد در محیطی شیفته علم و ادب پای به جهان گذارد و تا آخرین لحظات حیات دمی از علم آموزی دانش گستری غفلت نورزید. صاحب كوشش در آموختن ، محدود به زمان معین نبود به گونه ای كه حتی پس از رسیدن به مقام وزارت نیز كسب علم و معرفت را فراموش نكرد. او چه در ایام اقامت در شهرهای اصفهان ، بغداد و ری و چه مسافرت همیشه با برخی از دانشمندان بزرگان علم همراه بود و حتی در ماءموریتهای نظامی نیز مجلس بحث و گفتگو می داد. صاحب در اواخر عمر خویش ، ناخوش و رنجور گشت و در بستر هم از مسائل كشور غافل نبود و از كشور بااطلاع می شد. مردم در ایام بیماری به عیادت او رفته ، برای بهبودی اش روزی دوبار مقابل سرای او به درگاه خداوند دعا می كردند. ولی صاحب كه از زندان تن به تنگ آمده ، مشتاق لقای پروردگار خود بود سرانجام در شب جمعه 24 صفر 385 هـ.قجان به پروردگار خویش تسلیم كرد و روح متعالی به سرای باقی شتافت. مقبره وی در اصفهان است. ابن خلکان می نویسد: « مقبره صاحب تا به این زمان آباد است و فرزندزادگان صاحب آن را محافظت و هر سال مرمت می کنند». امروزه در نزدیکی دروازه طوقچی اصفهان بقعه و تالاری است که مقبره صاحب بن عباد در آنجا است. در اطراف مقبره الواح خطی به دیوار آویخته شده است و صورت مکتوب بعضی از علما که به بودن قبر صاحب در آن بقعه تصریح کرده اند بر آن الواح نوشته شده است. مقبره صاحب بن عباد امروز هم زیارتگاه و در آن حوالی مساجد و مقابر کهنه بسیار است. مسجد حکیم امروزه از مسجد آل بویه تنها یک سردر آجری باقی مانده و مسجد فعلی همان مسجدی است که حکیم داوود در زمان صفویه با مبالغی که از هندوستان می فرستاد ساخته است. مسجدی چهار ایوانی با گنبد خانه و چند شبستان، با حیاطی در میان مسجد. این حیاط یا صحن اصلی مسجد دارای طول تقریبی 61 متر وعرض 53 متر است. در جوانب شرقی و غربی مسجد بر روی بنای اصلی و ردیف طاق ها و طاق نما های همکف طاقنما هایی بدون ساختمان های پشتی یا جانبی ساخته شده است که دهانه های این طاقنماها به فضای پشتی راه دارد. صحن دارای یک حوض آب است که محل وضو ساختن است و در دو طرف حوض (شرق و غرب) دو مهتابی ساخته اند. در سمت جنوبی این مهتابی ها برای امام جماعت مکانی در نظر گرفته شده که گودالی است به طول یک متر و هفتاد سانتی متر و عرض یک متر و بیست سانتی مترو به عمق سی سانتی مترکه از کف مهتابی ها گودتر و محل امام جماعت است. تزیینات از سردر قدیمی باقی مانده از دوره آل بویه که بگذریم، تزیینات معقلی مسجد بیشترین نمود و زیبایی را دارند و بیشترین تزیینات مسجد را تشکیل می دهند.معقلی گره سازی مختلط کاشی و آجر را گویند. در این مسجد هرچند از کاشی کاری های تمام سطح هفت رنگ و معرق مانند مسجد امام و شیخ لطف الله خبری نیست اما تزیینات ساده و هندسی از ترکیب کاشی و آجر به آن جلوه منحصر بفردی داده است.کتیبه هاي آن نيز به دست محمد رضا امامي و محمد باقر شيرازي دو خوشنويس عهد صفوي نگاشته شده است.